گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 17

بشتان تپاله جمع کران گاه مین اوژ چرنا
bashtan tepala gam keran . gava mine ovash chorkn
رفتم که دنبال گاوها فضله هایشان را جمع کنم گاوها رفتند توی آب تپاله کردند.
کناه از اینکه به هر کاری دست میزنم اگه طلا هم باشه خاکستر میشه بد شانسی را میرسونه.

گا هاما شیر هاندو . اما موشالاه به چرژ
gave ma shir nemidhad. amh moshala fi shashesh.
کنایه از کارهای انجام شده به دون نتیجه اما پر زحمت و یا پر ضرر

با تشکر از اقای امیری

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري  16

لقمه قد دانت ورگیر  ( loghma ghadde danet var gir ) 

لقمه به اندازه دهنت بردار

کنایه از : هر کاری را به اندازه توانایی و قدرت انجام دادن.

 

ما شی اول نبه  ( ma shiye evvel nabe ) 

ماه شب اول نباش

کنایه از : زود رفتن و وفا نداشت است.

 

مال مون اسخون مارو ، از همه حلقی نشو زیر

( male mun essekhune maru ez hame helghi nashu zhir )             

مال و ثروت من استخوان مار است از هر گلویی پایین نمیرود.

کنایه از : مال مردم نخوردن و حق را به حقدار دادن است.

 

ماما چه  گه دوتا گنو سر بچه خل گنو

( mama che ge dota genus are vecha kholle genu )            

ماما ( قابله ) که دوتا شود سر بچه کج در می آید .

کنایه از : دخالت های بی جا و فضولی های بی مورد است.

 منبع : كتاب جغرافياي خوانسار . تاليف : حميد رضا مير محمدي ( با اندکی تلخیص و تصرف )

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري  15

گرگ که پیر گنو ریش خنجی اسپد گنو

( gorg ge pir genu rish khenji esbad genu )                          

گرگ که پیر می شود ریشخند سگ میشود.

کنایه از : ناتوان و پیرمرد را گرامی داشتن و به مسخره نگرفتن

 

گری چه کار به غری دارو ( gari che kar be ghori daru )

کچلی چه کار به قری دارد.

کنایه از : نامربوط بودن موضوع به یکدیگر است.

 

گلیمژ بون کفت  ( gelimezh bun keft ) 

گلیمش روی پشت بام افتاد.

کنایه از : رسوا شدن و فاش شدن راز است.

 

منبع : كتاب جغرافياي خوانسار . تاليف : حميد رضا مير محمدي ( با اندکی تلخیص و تصرف )

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 14

کمژ ( قد) گل میخه ورتو  ( kamezh (ghad)gal mikha vortu )

غربال او به میخ افتاده است.

کنایه از : پیری و زمین گیری و پای لب گور است.

 

کیه خرس و بادیه مس   ( kiya kherso badiya mes )

خانه خرس و کاسه مس

کنایه از : بی نوایی و بی چیزی و فقر است.

 

گا از گاسون گرم ننالو  (ga ez gassune garm nadnalu )

گاو از اصطبل یا طویله گرم نمی نالد.

کنایه از : آرامش و آسایش

 

گرز  ادگو خورد پهلوون بو  ( gorz edgu khorande pahlevun bu ) 

گرز باید در خور پهلوان باشد.

کنایه از : کبوتر با کبوتر باز با باز همجنس با همجنس کند پرواز

 

منبع : كتاب جغرافياي خوانسار . تاليف : حميد رضا مير محمدي ( با اندکی تلخیص و تصرف )

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 13

قیمت گنو  ghiomat geno

قیامت شده

کنایه از : انجام و وقوع کارهای غیر عادی است.

 

کرکه بومه مثل کیکه را بشو راه هشتن خوژجی یادژ واشه

(karka buma mesle keyka rabashu ra heshtan khuzh ji yadezh vasheh )

آن مرغ آمد مثل آن کبک راه برود راه رفتن خودش را هم فراموش کرد.

کنایه از ک تقلید کورکورانه است.

 

کف دس گه می ندارو چژ بیکرنده

( kafe das ge minadaru chezh bid kerendeh )

کف دست که مو نداره چه کارش می کنند .

کنایه از : بی پولی و بی نوایی و فقر است.

 

کل گورد دیده کره  (kele gured diyad kere )

کنایه زا : آماده بودن برای مردن است.

 منبع : كتاب جغرافياي خوانسار . تاليف : حميد رضا مير محمدي ( با اندکی تلخیص و تصرف )

دوستان باید ببخشید که یه مدت طولانی نبودم و احتمال داره این وبلاگ دیگه مثل قدیم هر هفته اپ نشه و یکم باید منظر باشید تا پست جدید بگذارم.( بدرود )

پ. ن : با تشکر از آقای رفیعی که دو مورد اشتباه در مثل های بالا را یاد اور شد.

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 12

صد تا چاقو او سازو یکیژ دسه ندارو   

( sadta chaghu ed sazu yekizh dasta nadaru )         

صد تا چاقو می سازد یکی از آنها دسته ندارد.

کنایه از : دروغ گویی و بدقولی و انجام ندادن کار است.

 

عبدالله ملا  نه شه وختی جی اشه جمعه شه

( abdolla molla nadshe vakhtiji eshe joma she )     

عبدالله مکتب ( مدرسه ) نمی رفت وقتی هم که می رفت جمعه می رفت.

کنایه از : وظیفه نشناس و کارا رابه موقع و برعکس انجام دادن است.

 

عسب پیش کشی دندونش ورنش مارنده 

( asbe pish keshi dandunezh vernatesh marendeh )       

اسب پیش کشی دندانش را نمی شمارند.

کنایه از : کاری را که هنوز انجام نشده را روی آن حساب نکن.

 

غلا جیغه  (ghela jigha)   

نوعی کلاغ که همواره فریاد می کشد.

کنایه از : اشخاص پر سر و صدا و فریاد زننده را گویند.

 

منبع : كتاب جغرافياي خوانسار . تاليف : حميد رضا مير محمدي ( با اندکی تلخیص و تصرف )

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 11

سلته از پا غلا ورگیر    ( salta ez pa ghela vargir )

نردبان را از پیش پای کلاغ بردار

کنایه از : بی نیازی است .

 

سواره حبر از پیاده ندارو     ( sowara khebarez piyada nadaru )

سواره خبر از پیاده ندارد .

کنایه از : غفلت و بی خبری است.

 

سو سرخ واس دس چلاغ خبو    ( sowe sorkh vasse dasse cholagh khebu )

سیب سرخ برای دست شکسته یا علیل خوب است.

کنایه از : نا آگاهی در ارزشمندی و ارزش نهادن است.

 

سید اگر پاشنی گیژ جی تلابو خمس بژرسو 

                  ( seyyed ege pashni giyazhie talabu khomsbezh resu )                    

سید اگر پاشنه گیوه اش هم طلا باشد خمس به او می رسد .

کنایه از : استحقاق و سزاواری است.

 

صد بار بموات ایزن نکر ، ریسمون کین سیزن نکر

                  ( sad bar bamvatizan naker resmun kine sizan naker )                

صد بار گفتم اینطور نکن ، نخ به ته سوزن نکن

کنایه از : دخالت نابجا و فضولی و .... است.

منبع : كتاب جغرافياي خوانسار . تاليف : حميد رضا مير محمدي ( با اندکی تلخیص و تصرف )

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 10

دیدی یو گه از همه هل بخاری  یا اشو بالا

                      ( didyu ge ez hama hol bokhariya eshshu bala ) 

دودی است که از سوراخ همه بخاری ها بالا می رود .

کنایه از : مردن برای همه است .

 

ریگ مینه کیشش درو   ( rig mine keyshesh  deru )

ریگ در کفشش می باشد

کنایه از : نادرست و متقلب بودن ، مانند جنسش خرده شیشه دارد.

 

زورژ به  خره نررسو پالونز ورگیرو  

               ( zurezh be khara nar-resu palunezh vere giru )   

زورش به خر نمی رسد پالانش را بر می دارد .

کنایه از : برادر را به جای برادر ازردن و کشتن است ، یا دوست را به جای دشمن گرفتن است.

 

سرت مین آخور گامیش نکر    ( saret mine akhore gamishnaker )

سرت را به اخور گاومیش نکن

کنایه از : ستیز نکردن و در نیفتادن با بالاتر از خود است.

 

سلام لر بی طمع نی  ( selame lor bie tema ney )

سلام لر ، بی طمع نیست.

کنایه از : منظور و مقصود خاص داشتن است.

 

منبع : كتاب جغرافياي خوانسار . تاليف : حميد رضا مير محمدي ( با اندکی تلخیص و تصرف )

 

ولادت حضرت علی ( علیه اسلام ) و همچنین روز پدر را به تمام مردم ایران زمین تبریک می گویم .

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 9

خرم بزو خر کری    ( kheram bezoo khar kori )

خرم کره خر دیگری زائیده است.

کنایه از : اضافه شدن کاری بر کار دیگر یا مشکلی بر مشکلات دیگر اضافه شده است .( در فارسی می گویند گاومون زائید )

 

دریا به زبون اسبه ( اسپه ) نجس نگنو ( derya be zebbune esba nejes negenu )   

دریا به زبان سگ نجس نمی شود.

کنایه از : آثر نبخشیدن حرف و سخن بی مورد درباره کار صحیح است.

 

دس به زانی خود بگیر بواژ یا علی ( das be zani khod bagir bevazh ya ali )

دست به زانوی خود بگیر بگو یا علی

کنایه از : عزت نفس است.

 

دعوا آسه بزن ندارو  ( da va ase bezan nadaru )

دعوا آهسته بزن ندارد.

کنایه از  : جدی بودن در دعوا و مدافعه و هر کاری استو ( در دعوا حلوا خیر نمی کنند هر بلایی سر آدم بیاید دعوا است )

 

دل دل کشو کپه گل کشو    ( del dele keshu keppa gel keshu )

دل ، دل را می کشد و سبد ، گل را می کشد .

کنایه از : دل به دل راه داره

 

منبع : كتاب جغرافياي خوانسار . تاليف : حميد رضا مير محمدي ( با اندکی تلخیص و تصرف )

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 8

تیتژ ملیچ بژ خورتی               ( titezh melich bezh khortey )

توتش را گنجشک خورده است.

کنایه از نام کسی به بدی مشهور باشد ، رسوایی

 وح که تیت ملیچ خورته ی من            گر چنگ و نوک قلا گفتی

 

جلز و بلز ( کوله و کز )              ( jellez _ o_ bellez )

جلز و بلز ، سوختن و ساختن

کنایه از : غم و غصه زیاد داشتن

کوله و کزم نکر ایچرخ مثل چنبره      ویش از این نمجرنه و در فکر آزارم نبه

 

چسنک به وچژ بیات : مانی قربون دس و پا اسپیدد گنان

          ( chosonaka be vechazh biat : mani ghorbone das o pa espided genan )

چسنک ( خرچسنونه ) به بچه اش گفت : مادر قربون دست و پای شفیدت بشوم

کنایه از : هر کس بچه و فرزند خود را هر قد بد و زشت باشد . خوب و زیبا می بیند و نزد او عزیز است .

 

چرای گه بیه کیه روا وو به مسچد حرومو

                                        ( cheraee ke be kiya revaoo be mechched haroomoo)

چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.

کنایه از : افراط و تفریط است.

 

چژ و مثل خرس تیر خورته وو       ( chezhoo mesle kherse tir khortaoo )

او را چه می شود مانند خرس تیر خورده است.

کنایه از : عبوس روی و ترش و عصبانی بودن است.

 

شهادت حضرت فاطمه زهرا ( س ) ( به روایتی ) را به تمام مسلمین تسلیت می گویم.

 

منبع : كتاب جغرافياي خوانسار .        تاليف : حميد رضا مير محمدي

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 7

پدر بيامرز يك عباسي ژگو جواب سلام وادو

                                      Pedar biamorz yag abassi jegu ta juvab selam vado        

پدر بيامرز يك عباسي مي خواهد تا جواب سلام بدهد.

كنايه از : افاده و تفاخر و ديگران را به حساب نياوردن و هيچ شمردن است .

 

 پرسش شي اول قبر از همسا اد كرنده       porsesh she evvale ghebr ez homsa ed kerendeh

پرسش شب اول قبر را از همسايه مي كنند .

كنايه از : مهربان بودن و رسيدگي و نيكي به همسايه است.

  

تا كلاد گرنه شنبه وو      ta kalad gerne senba ruo

تا كلاهت را بگرداني شنبه است.

كنايه از : به سرعت گذشتن زمان است.

 

تپال گا   teppale ga  

تپاله و پهن گاو

كنايه از : آدم شل و بيحال و تنبل

 

تپنه    tepena

تشك چه اي وصله وصله كه آنرا از پارچه هاي كهنه مي سازند و بسيار زخيم است.

كنايه از :‌افراد چاق و تنبل است.

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 6

او لمبو        ow lembu

آب لمبوه

كنايه از : خراب شدن ميوه و له شدگي هر چيزي

 

اي گور سياه كن   ey gur siakon

اي گور سياه كن ( در فارسي هم همان معني را مي دهد )

كنايه از : فرزند ناخلف است .

 

بر هله در بند.  Bar hola darbend     

در سوراخ را ببند.

كنايه از : دهان بستن و سخن نگفتن است.

 

بمتونه   bamtone      

مرا بتابان – تاب بده

كنايه از : ايجاد ناراحتي و رنج دادن است ، مرا آزار ده ، رنج ده.

 

بوبام گني ( بابام گني )    bubam geni   ( babam geni )   

بابام شوي

كنايه از : قربون و صدقه رفتن است.

 

بوجار لنجون      bujar lenjun     

شخصي كه به وسيله حركت باد گندم پاك مي كند.

كنايه از : آدمي است كه از هر طرف باد بيايد باد مي دهد ، با هر كسي موافق بودن و همراه بود . ( هر كس موفق تر باشد طرف آن كس هست )

 

منبع : كتاب جغرافياي خوانسار .        تاليف : حميد رضا مير محمدي

 

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 5

اندي جيك جيدوو گه از حد ردو   endi jik jidov gee hadd raddu

اينقدر جهود است كه از حد گذشته است.

كنايه از :‌خسيس بودن است

 

اندي چراژ منبر برتي تا خدا پيرژ هيدو  endi cheraje menbar berti ta khoda pireje hidow

آنقدر چراغ به منبر برده است تا خدا پسرش داده است

كنايه از :نذر و نياز كردن به درگاه خداوند است .

 

اندي دو غازي نبه   endi do ghazi nabe  

اينقدر دو غازي نباش

كنايه از : بخيل و خسيس بودن است .

 

او تك دماغ   ow tok domagh   

آب نوك بيني

كنايه از : بي ارزش بودن و رسوايي و فضيحت است.

 

او تك دماغ خلقه بهر كو كفتان                      چو ورف فسيلي دم پارو كفتان

شي و رو خنده زار مردم و او تك دماغي         به تقصيري گه چندي باتو هاچسان و را بشتان

 

منبع : كتاب جغرافياي خوانسار .        تاليف : حميد رضا مير محمدي

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 4

اسپه كه پير كنو ريش خنده گرگ گنو

Espa ge pire genu rishkhendeh gorg genu                                                

سگ كه پير مي شود مسخره گرگ مي شود .

كنايه از : افراد محترم و با اطلاع و سالخورده مورد تمسخر افراد جوان و نادان قرار مي گيرند .

 

اين اشتر بر كيه همه در خسو

In oshtora bar kiye hame dar khoso                                         

اين شتر جلوي خانه همه مي خوابد .

كنايه از : مردن براي همه هست و اينكه گاهي مردن نيست بلكه تمامي مسائلي كه عموميت دارد و براي همه اتفاق مي افتد.

 

افتو قد كوه  ofto ghad qu        

افتاب قد كوه

كنايه از : پيري و هرچيزي كه رو به اتمام است .

 

اگر ژون بكاشت سوز ژ نكرت

Egarejon bakasht sozej nakert                             

( اگر ) را كاشتند سبز نشد .

كنايه از : تكه كردن به احتمالات در زندگي است .

 

اگر بيكاره اوه بيكر مينه جونه بكود

Ega bikarah ova biker mineh jevaneh bakod                        

اگر بيكاري آب را در هاون  بكوب

كنايه از : بيكاري و كاري بيهوده كردن است .

 

منبع : كتاب جغرافياي خوانسار . تاليف : حميد رضا مير محمدي

 

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 2

اجاق كور          Ojag kur

اجاق خاموش

كنايه از : بي فرزندي ، عقيمي و نازايي است .

 

از آتيش خاكستر عمل اچو       az ates xakessar  amal eccu

از آتيش خاكستر به عمل مي آيد .

كنايه از : پدري دانا و كاردان و بالياقت كه پسري بي عرضه و نالايق دارد.

 

از اير اسپيد بترس گه سر به تو دارو      ez eyre espid baters ge sar betu daru

از ابر سفيد بترس كه سر به تو دارد .

كنايه از : ظاهري آراسته و باطن خراب است ، ابر سفيد معلوم نيست كه كي مي بارد . از كسي بترس كه موذي است مانند ابر سفيد كه توده اي شكل و به هم فشرده است .

 

از اير سيه نترس كه هاي و هوي دارو          az eyre siya naters ge hayo hay daru

از ابر سياه نترس كه هاي و هوي دارد .

كنايه از : ابر سياه است كه زود مي بارد آدمهايي كه فقط هاي و هوي دارند  يعني با زبان فقط هاي و هوي و سر و صدا مي كنند .

گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 1

آرتژ  هاوت كمژ قد ميخ خوس     artezez havet kamezez qed mixa xus               

      

اردش را الك كرد و غربالش را آويخت .

كنايه از : شخص به مرحله اي رسيده است كه ديگر بعضي از كارها را انجام نمي دهد  يعني ديگر موقيعت انجام بعضي از كارها را ندارد و يا اينكه از او كاري ساخته نيست .

(( من بكفتاني ، اب ، ايچرخ با من گل نگير         من كمم ، گل ميخه ور تو ، آرت و بارم هاوتوو ))

 

آشژندي فوت به دود كرو         asez nadi futbe owdud kera                   

 

كنايه از : چيز نديدگي و كمبود است

 

آغلا وري امگو درختم بخوسان                   agela veri emgu derextem be xusan 

 

آقا كلاغ بلند شو مي خواهم درختم را بيندازم.

كنايه از : جا خالي كردن و رفع زحمت است .

 

ابله مله ، مين گاگله     min gagala                               ،abel mala

 

گاوهاي نر در ميان گله هاي گاو

كنايه از :  بيكاري و بيعاري است