خرم بزو خر کری    ( kheram bezoo khar kori )

خرم کره خر دیگری زائیده است.

کنایه از : اضافه شدن کاری بر کار دیگر یا مشکلی بر مشکلات دیگر اضافه شده است .( در فارسی می گویند گاومون زائید )

 

دریا به زبون اسبه ( اسپه ) نجس نگنو ( derya be zebbune esba nejes negenu )   

دریا به زبان سگ نجس نمی شود.

کنایه از : آثر نبخشیدن حرف و سخن بی مورد درباره کار صحیح است.

 

دس به زانی خود بگیر بواژ یا علی ( das be zani khod bagir bevazh ya ali )

دست به زانوی خود بگیر بگو یا علی

کنایه از : عزت نفس است.

 

دعوا آسه بزن ندارو  ( da va ase bezan nadaru )

دعوا آهسته بزن ندارد.

کنایه از  : جدی بودن در دعوا و مدافعه و هر کاری استو ( در دعوا حلوا خیر نمی کنند هر بلایی سر آدم بیاید دعوا است )

 

دل دل کشو کپه گل کشو    ( del dele keshu keppa gel keshu )

دل ، دل را می کشد و سبد ، گل را می کشد .

کنایه از : دل به دل راه داره

 

منبع : كتاب جغرافياي خوانسار . تاليف : حميد رضا مير محمدي ( با اندکی تلخیص و تصرف )