گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 9
خرم بزو خر کری ( kheram bezoo khar kori )
خرم کره خر دیگری زائیده است.
کنایه از : اضافه شدن کاری بر کار دیگر یا مشکلی بر مشکلات دیگر اضافه شده است .( در فارسی می گویند گاومون زائید )
دریا به زبون اسبه ( اسپه ) نجس نگنو ( derya be zebbune esba nejes negenu )
دریا به زبان سگ نجس نمی شود.
کنایه از : آثر نبخشیدن حرف و سخن بی مورد درباره کار صحیح است.
دس به زانی خود بگیر بواژ یا علی ( das be zani khod bagir bevazh ya ali )
دست به زانوی خود بگیر بگو یا علی
کنایه از : عزت نفس است.
دعوا آسه بزن ندارو ( da va ase bezan nadaru )
دعوا آهسته بزن ندارد.
کنایه از : جدی بودن در دعوا و مدافعه و هر کاری استو ( در دعوا حلوا خیر نمی کنند هر بلایی سر آدم بیاید دعوا است )
دل دل کشو کپه گل کشو ( del dele keshu keppa gel keshu )
دل ، دل را می کشد و سبد ، گل را می کشد .
کنایه از : دل به دل راه داره
منبع : كتاب جغرافياي خوانسار . تاليف : حميد رضا مير محمدي ( با اندکی تلخیص و تصرف )