گزيده مثل ها و كنايه هاي خوانساري 12
صد تا چاقو او سازو یکیژ دسه ندارو
( sadta chaghu ed sazu yekizh dasta nadaru )
صد تا چاقو می سازد یکی از آنها دسته ندارد.
کنایه از : دروغ گویی و بدقولی و انجام ندادن کار است.
عبدالله ملا نه شه وختی جی اشه جمعه شه
( abdolla molla nadshe vakhtiji eshe joma she )
عبدالله مکتب ( مدرسه ) نمی رفت وقتی هم که می رفت جمعه می رفت.
کنایه از : وظیفه نشناس و کارا رابه موقع و برعکس انجام دادن است.
عسب پیش کشی دندونش ورنش مارنده
( asbe pish keshi dandunezh vernatesh marendeh )
اسب پیش کشی دندانش را نمی شمارند.
کنایه از : کاری را که هنوز انجام نشده را روی آن حساب نکن.
غلا جیغه (ghela jigha)
نوعی کلاغ که همواره فریاد می کشد.
کنایه از : اشخاص پر سر و صدا و فریاد زننده را گویند.
منبع : كتاب جغرافياي خوانسار . تاليف : حميد رضا مير محمدي ( با اندکی تلخیص و تصرف )