صد تا چاقو او سازو یکیژ دسه ندارو   

( sadta chaghu ed sazu yekizh dasta nadaru )         

صد تا چاقو می سازد یکی از آنها دسته ندارد.

کنایه از : دروغ گویی و بدقولی و انجام ندادن کار است.

 

عبدالله ملا  نه شه وختی جی اشه جمعه شه

( abdolla molla nadshe vakhtiji eshe joma she )     

عبدالله مکتب ( مدرسه ) نمی رفت وقتی هم که می رفت جمعه می رفت.

کنایه از : وظیفه نشناس و کارا رابه موقع و برعکس انجام دادن است.

 

عسب پیش کشی دندونش ورنش مارنده 

( asbe pish keshi dandunezh vernatesh marendeh )       

اسب پیش کشی دندانش را نمی شمارند.

کنایه از : کاری را که هنوز انجام نشده را روی آن حساب نکن.

 

غلا جیغه  (ghela jigha)   

نوعی کلاغ که همواره فریاد می کشد.

کنایه از : اشخاص پر سر و صدا و فریاد زننده را گویند.

 

منبع : كتاب جغرافياي خوانسار . تاليف : حميد رضا مير محمدي ( با اندکی تلخیص و تصرف )